یک سال گذشت...
سلام عزیز دل مامان دختر عزیزم یک سال از آغاز نوشتن خاطراتمون در این وبلاگ گذشت.یک سالی که پر بود از خاطرات شیرین و بعضی وقتها ناخوشایند. عزیز دلم من تا جایی که امکان دارد دوست دارم تمام خاطرات مربوط به تو را در این وبلاگ ثبت کنم.باشد که انشاللا در آینده با خوندنشون لذت ببری. امروزر روز ولنتاین یا همون روز عشاق خودمونه من هم این روز رو به عشق زندگیم به محمد عزیزم تبریک می گم وبا تموم وجودم بهش می گم که دوستت دارم. چند روزه که صبح زود میرم باشگاه و به خاطر این مجبور میشم تو رو صبح زود از خواب ناز بیدارت کنم و ببرمت پیش مامان جون.عزیزم منو ببخش ولی مامانی هم به یک زنگ تفریح احتیاج داره.از وقتی که تو به دنیا اومدی این اولین باری...
نویسنده :
رعنا
20:27